متاسفانه طی این مدتی که به فریلنسر ها و آژانس های خدماتی مختلف، در زمینه مشتری یابی مشاوره می دادیم متوجه شدیم بسیاری از افراد از پتانسیل های خودشان خبر ندارند و در جریان نیستند که چطور می شود با یک تلاش اصولی نتیجه بهتری کسب کرد. نتیجه ای که ما هر روز در آژانس خودمان آن را زندگی می کنیم.
همیشه این جمله را به خاطر بسپارید: “در هر شرایط سخت، فرصتی نهفته است”. داستان ما از سال 96 و افزایش نجومی قیمت دلار شروع شد. آن موقع در مجموعه نگاراد پروژه های داخلی خوبی داشتیم ولی با این افزایش قیمت، هزینه ها بیشتر شدند، از آن طرف، بازار ایران هم این کشش را نداشت که قیمت خدمات خود را با وجود این تورم، افزایش دهیم.
لذا تصمیم گرفتیم خدمات دیجیتال مارکتینگ خودمان را در بازار های جهانی عرضه کنیم وخودمان را محدود به جبر جغرافیایی نکنیم.
در طول این 4 سال، به نقشه راهی رسیدیم که راز موفقیت ما در بازار های جهانی بوده است و از طریق این مقاله قصد دارم یکی از قدم های آن را باز کنم و طی روز های آینده از 5 مرحله بعدی بیشتر برایتان می نویسم..
یکی از مهم ترین نکات جهت موفقیت در هر زمینه ای، ذهنیت صحیح است و این مرحله به ظاهر ساده به شدت اهمیت دارد… ذهنیت ها و باور هایی مثل: “در ایران نمی شود درآمد دلاری داشت”، “من نمی توانم درآمد دلاری داشته باشم”، ” من می ترسم درآمد دلاری داشته باشم”و… همه این ها باور هایی هستند که شما را از خواسته تان دور می کنند. هم اکنون هستند کسانی که عضو باشگاه پریمیم هستند در کنار پروژه های داخلی، پروژه های خارجی هم می گیرند و درآمدشان دلاری است و خرجشان ریالی!
باور ها می توانند درست و میتوانند غلط باشند، ولی درست و یا غلط بودن باور را نباید معیار قرار داد.
به نظر من باور ها دو دسته اند: باور های محدود کننده، که ما را از اهدافمان دور می کنند و باورهای نزدیک کننده، که ما را به خواسته هایمان نزدیک و نزدیک تر می کنند.
به نظر شما ملاک سنجش باور ها اقدامات ماست یا احساسات ما؟
آیا قبل از انجام کاری و تنها با حس ششم می توانیم تشخیص بدهیم این باور، باوری محدود کننده است؟ مثلا “من حس می کنم با وجود این شرایط، درآمد دلاری مناسب من نیست” و یا حتما باید در مسیر قرار بگیریم و یهو با خودم بگم: “این باوری که داشتم، باعث شد من هنوز درآمد دلاری نداشته باشم”
بنظرتان کدام ملاک را باید در نظر بگیریم؟ اقدام یا احساس؟